يادداشت سردبير٬ شماره ۴٠
سياوش دانشور
در آستانه ٨ مارس
کجا ايستاده ايم؟

رويدادهاى سياسى اخير اگرچه ظاهرا هر کدام در قلمروى بوقوع ميپويندند و ظاهرا منطق درونى يکسانى ندارند٬ اما سرنخ هائى به اوضاع را بدست ميدهند. تشخيص روندهاى عمومى سياسى و جايگاه آنها در سياست بطور کلى٬ آن نقطه گرهى است که تبئين حرکت به جلو را دقيق تر ميکند.
جنبش کارگرى
سياست قتل تدريجى محمود صالحى و تداوم اسارت اسانلو و بختيار رحيمى و دستگيرى هر روز فعالين کارگرى٬ و اخيرا سياست شلاق و جريمه کارگران به جرم شرکت در اول مه٬ هدفى جز به سکوت کشاندن جنبش نوين کارگرى ايران نداشت و ندارد. سرمايه در ايران نميتواند بدون کوبيدن خشن کارگر سرپا بماند و به سازماندهى توليد و تجارت و دزدى اش بپردازد. پاسخ اين تشبثات ارتجاع اسلامى اما اعتراضات وسيع تر و توده اى کارگران در مراکز صنعتى٬ نيشکر و رودبار و کارون و عسلويه و سيمان کرمانشاه و لاستيک سازى و دهها اعتصاب بزرگ و کوچک ديگر بود. بعلاوه در ايندوره بيش از هر زمان فاکتور همبستگى بين المللى کارگرى در مبارزه کارگران ايران مکان خود را پيدا کرد و به جزئى از مبارزه کارگرى در ايران تبديل شد. فشار روزافزون سازمانهاى کارگرى جهان براى آزادى اسانلو و صالحى و کمپين ۶ مارس که خوشبختانه اينبار با عمل مشخص بيشترى از جانب برخى از اتحاديه ها مواجه شده است٬ تقويت روزافزون اين فاکتور را در مبارزه کارگرى ايران برجسته ميکند. احمدى نژاد و بوش و طالبانى با هم عليه مردم منطقه و کارگر و چپ کار ميکنند٬ کارگران جهان هم با مقدورات و محدوديتهاى تاريخى شان به دفاع از هم طبقه ايهاى شان در ايران برميخيزند. به هر حال در اين ميان اين ناسيوناليسم است که به حاشيه ميرود و اين فاکتور بسيار مهمى براى اردوى آزادى و برابرى و سوسياليسم در ايران است.
نبرد ١٣ آذر
يک مشخصه مهم امسال روز دانشجو قد علم کردن جنبشى متمايز با پرچم آزادى و برابرى جامعه بود. در مورد اين سير و مسائل پيرامون آن٬ نقاط قوت و ضعف٬ نظرات مختلفى بيان شده است. اما هدف اين اينجا ورود به اينها نيست. نکته اينست که رژيم آگاهانه براى سرکوب آمد و دانشجويان آگاهانه در مقابلش ايستادند. اين موضوع٬ که مطلوب نبود اما ضرورى بود٬ معادله سياست در ايران را دچار تغييرات جدى کرد و پيامدهاى آن نيز در راهند. عروج وسيع دانشجويان در سراسر کشور در اينروزها همه را تکان داد. پاسخ سرکوب شديد و شکنجه و راه انداختن "اعترافات" مضحک که هدفى جز ايجاد بى اعتمادى و ترس و مخفى شدن نداشت٬ با اعتراضات هزاران نفره در تهران و شاهرود و شيراز ادامه يافت. غولى بيرون آمد. دراين نبرد٬ عليرغم تلفاتى که عزيزان ما متحمل شدند٬ اما تاکنون پيروز و سربلند بيرون آمده اند.
جمهورى اسلامى نميخواهيم!
اعتراض آريا شهر مورد نادرى نيست٬ اين مشتى از خروار است که به تناوب و در مقياس کمتر و بيشتر مرتبا در ايران رخ ميدهد. اگر مردم يکروز اين بختک اسلامى روى سرشان نباشد٬ صحنه شهرهاى ايران را رسانه هاى جهان تنها با شگفتيها ميتوانند توضيح دهند. مردم از تار و پور حکومت اسلامى متنفرند و اين ديگر يک دانسته همگانى است. اگر اعتراض آريا شهر واکنشى متقابل و خودانگيخته مردم به سرکوبگرى رژيم در متن يک نفرت و جدال طولانى است٬ اهميت اساسى آن تقابل جامعه با زن ستيزى و سرکوبگرى و اعمال تبعيض و تحقير اسلام و حکومت اسلامى است. اين همان واقعيتى است که پشتوانه مبارزه براى آزادى زن و نفى تبعيض براساس جنسيت است. اين ادامه دانشگاه است به بيانى ديگر. جمهورى اسلامى نميخواهيم پاسخ يکجا به سياست سرکوب و زندان و شلاق و تلاش ارازل و اوباش جمهورى اسلامى براى سرکوب وحشيانه با نام "مقابله با ارزال و اوباش" است. اين پاسخى يکجا به سياست شکنجه و زندان و اعدام است. اين تکرار شعار دانشجويان در شيراز است که "توپ٬ تانک٬ مسلسل ديگر اثر ندارد"!
جمهورى اسلامى در ايندور تا توانست ضربه زد و چنگ و ندان نشان داد٬ اما شکست خورد. ما اردوى آزادى و برابرى ازاين واقعه پيروز بيرون آمديم. اين را بايد برسميت شناخت. هيچکدام از اين تمهيدات نتوانست صداى جامعه را خفه کند. نتوانست مردم را از کودک دوستى٬ نوع دوستى٬ برابرى طلبى٬ آزاديخواهى٬ گردن نگذاشتن به آپارتايد جنسى٬ و مبارزه نکردن و ايستادن باز دارد. کمى آنطرف تر٬ در صحنه دولتها و ديپلماسى و مانور قدرت٬ جنگ عليه مردم منطقه ادامه دارد. همزمان که از مردم در عراق و فلسطين و ايران و لبنان و افغانستان و ... قربانى ميگيرند٬ همزمان که سياست تحريم شان به ابزارى در دست رژيم اسلامى براى تعميق فقر و فلاکت مردم تبديل شده است٬ دارند مذاکره ميکنند و خط نشان ميکشند. مضحکه انتخابات ميگذارند و تلاش ميکنند مردم را به آمدن و رفتن يکى اميدوار کنند. اما مردم در ايران دارند راه خود را ميروند. رويدادهاى ماههاى اخير در ايران را بايد جمعبندى جامعه در يک مقياس کلى فهميد. جمعبندى اى که بجاى اميد به بالا براى تغيير و يا دست بدست شدن مجلس و دولت بين باندهاى حکومتى٬ روى پاى خود و با پرچم روشن عليه جمهورى اسلامى سازمان يابند و به ميدان بيايند. از همين حالا نمايش انتخابات رژيم شکست خورده است. حتى عمده طرفداران شان در داخل و خارج که يکدور با بحث "انتخابات آزاد" به خود اميد دادند و به چشم مردم خاک پاشيدند٬ سرشکسته از "تحريم و شرکت نکردن" حرف ميزنند. شلاقهاى اسلام برتن کارگران سنندج دورخيز رژيم است براى سد کردن مراسمهاى اول مه٬ نشان قدرت نيست٬ نشان سبعيت عريان سرمايه عليه کارگر است. ادامه همان سياستى است که بدنبال اول مه سقز اجرا شد و هنوز محمود صالحى دارد تاوانش را ميدهد. اما هر اندازه آن سياست پيش رفت اين يکى هم پيش خواهد رفت.
"جمهورى اسلامى نميخواهيم" حرف دل کارگران و مردم فقر زده٬ حرف زنان٬ و حرف نسل جوان و پيشرو ايران است. اين اردو اساسا ضد تبعيض است و امروز بيش از هر زمان اعتراضش با پرچم آزادى و برابرى و رفاه همگان بيان ميشود. اين اردو آپارتايد جنسى و زن ستيزى و عقب ماندگى را دون شان خود ميداند.
ويژگى ٨ مارس امسال
٨ مارس هست٬ چون زن ستيزى هست. ٨ مارس هست٬ چون جامعه آزادى زن ميخواهد. ٨ مارس هست٬ چون يک رکن تبعيض و نابرابرى در جامعه طبقاتى موجود ستم براساس جنسيت است. به اين اعتبار ٨ مارس٬ کم و بيش و هر سال٬ جاهاى مختلفى برگزار ميشود. ويژگى ٨ مارس ايران امسال در متن شرايط جديدى است که معادله سياسى در ايران را تغيير داده است. موقعيت جامعه و اردوى آزادى و برابرى با سال گذشته در اساس متفاوت است. ٨ مارس امسال صداى زنانى است که در خيابانها در کمپين ارتجاعى "عليه بدحجابى" سرکوب شدند و جانانه مقاومت کردند. ٨ مارس امسال صداى جوانانى است که در ملا عام شکنجه و تحقير شدند و بدنهايشان له شد. کسانى که توسط اراذل و اوباش اسلامى٬ که اخيرا معلوم شد فرمانده اعظمشان خود به جرم اراذل و اوباشى دستگير شده٬ به نام "مقابله با ارذال و اوباش" سرکوب و زندان و اعدام شدند. ٨ مارس صداى زنان شجاع و مدرن دانشگاهها است که در ١٣ آذر امسال آزادى و رهائى زن را فرياد زدند. ٨ مارس امسال صداى جامعه است که ميگويد تبعيض و زن ستيزى کافى است! اين بساط بايد جمع شود! ٨ مارس در آستانه نمايش انتخابات رژيم صورت ميگيرد و بايد تلاش کند حرف دل مردم در مورد اين نمايش مضحک بيان کند. ٨ مارس امسال تقريبا همزمان با کمپين جهانى کارگران در دفاع از کارگران ايران صورت ميگيرد. م مهمتر٬ ٨ مارس امسال روى دوش تجارب تلاشى تحسين آميز و قدرتمند چپ صورت ميگيرد و بايد تلاش کند کل جنبش آزادى و برابرى را در ارتفاع بالاترى قرار دهد.  تلاشمان را براى سازماندهى و رفع موانع يک ٨ مارس شکوهمند و برابرى طلب گسترش دهيم. ٨ مارس را به کليه زنان و مردان آزاديخواه و برابرى طلب و سوسياليست تبريک ميگوئيم! *

نوشته های دیگر سیاوش دانشور